نظرات ارسالي
در انتظار آفتاب
03/8/23
سعيد عبدلي
@};-
#حسين عاشوري#
@};-
كيوان گيتي نژاد و
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
به دنياي شعر و ترانه
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
كيوان گيتي نژاد و
01/10/24
https://www.dadgaran.com/Legal-content/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C
+
[تلگرام]
غوغاي اربعين
الا اي عاشقان امشب من آواي حزين دارم
درون سينه غوغايي به پاس اربعين دارم
مصيبت نامه ي اين غم ندارد هيچ پاياني
هزاران نوحه در سوگ امام سوّمين دارم
غلام آستانش بوده ام از کودکي،با عشق
که اين مهر غلامي را نشانش بر جبين دارم
نه در دنيا،نه در عقبي،هراسم نيست از آتش
چو در جان و دلم عشق لطيفش را قرين دارم
اگر پرسند در محشر که تو با خود چه آوردي
دلم را عرضه خواهم کرد و مي گويم همين دارم
به زير گنبد هستي که سودش هست با خسران
چه باشد زين مراخوشتر،که مولائي چنين دارم
اگرچه رو سياه از کرده ي خويشم ولي ياران
به لطف واسع فرزند زهرا من يقين دارم
#سيد_علي_کهنگي مهر 1399
@sayedalikahangi
.: ام فاطمه :.
01/8/29
هما بانو
01/4/4
https://www.dadgaran.com/Legal-content/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85
+
[تلگرام]
چارلي چاپلين: وقتي طفل بودم کنار مادرم ميخوابيدم و هر شب يک آرزو ميکردم. مثلا آرزو ميکردم؛ بروم بزرگترين شهر بازي دنيا.
ميگفت: ميبرمت، به شرط اينکه بخوابي.
يک شب پرسيدم، هروقت که بزرگ شوم به آرزوهايم ميرسم؟ گفت: ميرسي. به شرط اينکه بخوابي.
هر شب با اين خوشحالي ميخوابيدم.
وقتيکه بزرگ شدم آرزو هايم کوچک شدند.
ديشب مادرم را خواب ديدم. پرسيد: هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهايت فکر ميکني؟
گفتم: شبها نميخوابم.
گفت: مگر چه آرزويي داري؟
گفتم: تو اينجا باشي و هيچ آرزويي نداشته باشم.
گفت: سعي ميکنم به خوابت بياييم به شرط آنکه بخوابي

هما بانو
01/4/4
+
[تلگرام]
«هوالمحبوب»
نگارا ؟!
چنان مِهرت مُهر و موم شده بر قلبم که هيچ گاه هم نبينمت باز مي پرستمت با جان و دل..
دوست داشتنم سطحي نيست که به چشم سَر محدود کنم...
به گمانم چشم بصيرت هم توان درک عشقم را ندارد
بايد کرامتي ديگر عنايت شود...!
بند بند سلول هاي تنم تو هستي محبوبم..
ذرات وجودم تو را نفس مي کشند..
جانا؟!
با همه هستم و حواسم پرت تو هست..
سر مي چرخانم و در جستجوي توأم..
نه عزيزا ..
بي سبب دنبال توأم تو وجود خود مني....!
دلرباي من؟!
با تو خوشم
با لبخندت
با يادت
با نگاهت..
نگاهي که در نگاهم گره خورده بي آنکه تو را بيند
از آن گره هاي کور که هرگز باز نمي شود....!
#من_تو_خدا
#ف_ميرزائي
@m.t.khoda

يک فنجان آرامش
99/10/6

طنين آرامش
99/7/26
+
[تلگرام]
هوالرحمن
رسالت کربلا احياي دين بود . ديني که از اصلي ترين پايه هايش ، ياري مظلومان است و بر آن بنا شده است . ديني که بر عيادت و همراهي و کمک به بيمار تاکيد کرده است و حالا مظلوم ترين بيماران تاريخ ، بيماران اعصاب و رواني هستند که نه بيماري شان آنچنان شناخته و درک شده است و نه ... اعصاب و روان مظلوم است . و دست گيري از مظلوم وظيفه ي مسلمان . شور کربلاييمان ، ياريگر بيماران اعصاب و رواني که توان برآمدن از پس هزينه ندارند و بس
#ساجده_شيرين_فرد
انديشه نگار
99/7/22
+
[تلگرام]
بسم الله الرحمن الرحيم
موکب به موکب ، خاک زمين بوسه مي زند بر جان پاي خسته ي زايران لکن امسال ، موکب ها کمي تفاوت کرده اند با سال گذشته ...
عمود به عمود مي ايستم ، موکب به موکب ؛ موکب اول به ميانه ي اين صحراي کرب و بلاي بيماري و بي جاني ، موکب مواد ضد عفوني کننده و ماسک براي کودکاني است که از سر چهار راه ها و خيابان هايي که کودکي شان را دزديده اند به امام شهيد ، سلام مي کنند . موکب دستگيري است . دست گرفتن و حفاظت از بچه هاي کربلا . بچه هايي که سپرده شده اند به عمه ي سادات و حالا چشم هاي عمه دوخته است به دست هاي ما ...
موکب دوم ، موکب گرسنگي شام غريبان است ، موکب تهيه ي مواد غذايي خاک براي خانواده هايي است که حالا نان شب برايشان آرزو شده است ...
موکب سوم ، موکب کودکاني است که والدين خويش به ميانه ي نينواي دنيا از دست داده اند . حالا مانده اند تنهاي تنها ، تنها و بي کس ... سرپرست مي خواهند ...
موکب چهارم موکب خداست ، همان جايي که گفته است به من قرض دهيد تا به شما دو برابر آنچه مي دهيد باز گردانم . همانجايي که گفته انفاق تو ، در راه من است . موکب تمام فروشگاه هايي است که به نيازمندان جنسي را به نسيه داده اند و حالا توان پرداخت اين قرض نيست . موکب گرفتن دست مقروض است ...
عمود به عمود مي ايستم . مگر نه آنکه بناي اسلام به پايه ي اين عمود ها ، استوار مانده است ؟
نينواي دنيا ، کودکي را از بسياري کودکان دزديد ، سهم ما عمود باز گرداندن بخشي از اين کودکي است ... عمود تهيه ي اسباب بازي براي کودکاني که توان ندارند ، حسرت کودکي دارند و بس ...
کربلا ، عطش بود . آب شدند اما آب نبود . کربلا لب هاي خشکيده و خورشيد داغ بود . دشتياري کربلاست . لب ها خشکيده است و خورشيد داغ ، اما آب نيست . موکب به موکب آب خنک به دست زايران مي دهند و حالا دشتياري آب آشاميدني ندارد . اين موکب ما خادميم ، امسال به اين موکب ها ما خادميم و اينجا محل آب دادن به مدارسي است که فاقد آب آشاميدني هستند ....
زمستان است ، زمستان است و کربلا شده است و هوا سرد ... لباس گرم اما نيست .. کربلا سرد است و اين عمود ، عمود دست هاي مهرباني است که لباس گرم مي شوند به تن آنانکه سرماي استخوان سوز ، به تن درد مي کنند و بس ...
کربلاست و پياده روي اربعين و کفش هايي که سال ها به عشق ، دويده اند . بند بند وجودشان گسسته شده است و دم نزدند . پا هايي دردناک و تاول زده و موکب ، موکب کفش نوست . موکب خنده ي بلند کودکي از ته دل به شکرانه ي کفش هاي نو است . اين خنده نداي گرمي است که مي گويد السلام علي الحسين ...
امسال فرق دارد . امسال متفاوت است ، امسال در اين موکب ها ما خادميم و زوار ، سلام بر لب چشمشان به دست هاي ماست ...
دريغ نکنيم .
چرک نويسي کوتاه از حرف دل ساجده ...
به خوبي خودتان ببخشيد اگر انچنان خوب نيست
2-حقوقي
99/7/22